واکاوی یک راهحل اشتباه اما مفید برای کنترل تورم
«کمپین نخریم»باعث کاهش قیمتها میشود؟
- افزودن به علاقهمندیها
- اشتراکگذاری
- 9 پسندیدن
بدون استثنا هر بار که با افزایش یک یا چند قلم کالا مواجه می شویم یا این روزها که با تورم فراگیر دست و پنجه نرم می کنیم نسخه عده ای نخریدن است. جمله کلیشه ای «چند روز نخریم درست میشه» یا «وقتی نخریم و روی دستشون بمونه بهمون التماس می کنن با قیمت قبل بخریم» نقل محافل دوستانه و خانوادگی می شود، سلبریتی ها به سرعت وارد عمل می شوند تا با اعلام پیوستگی با جنبش های تحریمی و نخریدن خودشان را در صف مردم عادی و همراه با آنها نشان بدهند. اما این سناریوی تکراری چه نتایجی دارد؟ آیا مانع افزایش قیمتها میشود؟
بورسان: طی روزهای اخیر یکی از راهحلهایی که در مقابله با گرانی گسترش پیدا کرده جنبش تحریم خرید اقلام اساسی است. البته این اولین بار نیست که در مواجهه با گرانیهای شدید چنین راهحلی به طور گسترده پیشنهاد میشود؛ اما کمتر در مورد اثرگذاری چنین پیشنهادی صحبت شده است. در ادامه نشان خواهیم داد که اگر چه کمپینهای شبکه اجتماعی در سطح کلان مانع افزایش قیمتها نمیشود؛ اما مهمترین جنبه مثبت وجود چنین کمپینهایی میتواند جلوگیری از بروز پیشبینیهای خود تحققشونده باشد که در ادامه جنبههای مختلف آن را خواهیم دید.
آیا پیگیری نفع شخصی نفع عمومی را به دنبال خواهد داشت؟
معمای زندانی یکی از اصلیترین نمونههایی است که نشان میدهد چگونه پیگیری نفع شخصی لزوما به نفع اجتماع نخواهد شد. ایده اساسی معمای زندانی آن است که اگر دو زندانی را دستگیر کنیم و برای اعتراف/عدم اعتراف مجازات متفاوتی را قائل شویم، دو زندانی چون نمیدانند آن فرد دیگر اعتراف خواهد کرد یا نه، پس فرض را بر این میگذارد که فرد مذکور اعتراف کند و در نهایت هر دو زندانی اعتراف میکنند و بیشترین مجازات را متحمل میشوند. در نتیجه اگر چه در کل به نفع هر دو زندانی بود که اعتراف نکنند و هر دو نفر مجموعا کمتر در زندان قرار گیرند؛ اما پیگیری نفع شخصی باعث شد که این اتفاق نیفتد و هر دو نفر بیشتر زندان بمانند. همین وضعیت در مورد نخریدن کالاهایی که به تازگی گران شده نیز وجود دارد.

در شرایطی که قیمت کالاها افزایش یابد افراد میگویند اگر الان نخریم معلوم نیست قیمت کالاها پایین بیاید و حتی ممکن است کمبود کالا ایجاد شود و بقیه افراد کالاها را نزد خود نگه دارند و چیزی باقی نماند. از طرفی چون بقیه افراد نیز همین فکر را میکنند منطقی است که هیچکس از نخریدن اجتناب نکند و به اندازهای که الان نیاز دارند خرید خود را انجام دهند و کمپین نخریدن هیچ وقت به نتیجه نمیرسد که نمونههای آن را در کمپین تحریم خرید خودرو و ارز به یاد داریم. اما این مساله ابعاد دیگری نیز دارد.
اگر کمپین نخریدن کالا به نتیجه برسد چه اتفاقی میافتد؟
اگر فرض کنیم کمپین نخریدن کالا به نتیجه برسد یا تولیدکننده مجبور میشود با نرخ پایینتر عرضه کند که این مساله تا زمانی اتفاق میافتد که بخشی از تولیدکنندهها از صرفه اقتصادی خارج شوند و ورشکسته شوند. و یا اینکه فروشنده کیفیت کالای فروخته شده را تغییر دهد (تغییر اندازه، جنس و...) تا به نوعی در ازای قیمت پایینتر کالای با کیفیت کمتری را به فروش برساند. در چنین شرایطی کمپین نخریدن مستقیما به تولیدکنندهای آسیب خواهد زد که بیشترین افزایش در هزینه را تجربه کرده است. در شرایط فعلی که حذف ارز ۴۲۰۰ اتفاق افتاده عملا بسیاری از تولیدکننده کالاها (همچون مرغ، روغن، تخم مرغ و...) با افزایش هزینه مواجه شدهاند و منطقی است که برخی از این تولیدکنندهها که کمترین کارایی را دارند با کاهش قیمت حذف شوند و در بلندمدت تولید این کالاها کاهش یابد. با این همه از زاویه دیگر، اساسا مساله گرانفروشی در میان نیست و پای امر دیگری در میان است.
مقصر گرانی خریدار است یا فروشنده؟
همانطور که میدانیم، تورم عبارت است از افزایش مستمر سطح عمومی قیمتها. بنابراین، افزایش غیرمستمر همه قیمتها یا افزایش مستمر تعداد محدود کالا یا خدمدت، تورم قلمداد نمیشود. تورمهای بالا یک بیماری مادر محسوب میشوند و این نوع تورمها، برآمده از عدم تعادلهای پایدار اقتصاد هستند که نهایتا از طریق افزایش حجم پول برطرف شدهاند. در واقع آنچه در اقتصاد ایران وجود دارد افزایش مداوم تورم در کشور است که در شکل زیر به صورت واضحی در دهه ۹۰ جز در مقطعی سه ساله حدود حدود ۳۵ درصد بوده است.

در واقع در اقتصاد ایران گرانی تقصیر خریدار یا فروشنده نیست بلکه تورم به این دلیل وجود دارد که اقتصاد دچار بیماریهایی است که این بیماریها تنها با تب تورم پنهان میشود. در مورد اینکه بیماری تورم از چه دلایلی ایجاد شده مفصل میتوان صحبت کرد (مهمترین دلایل آن کسری بودجه و ناترازی شبکه بانکی)؛ اما اساس بحث آن است که هر نوع کمپین اجتماعی اگر منجر به تغییر زمینههای اصلی ایجاد تورم نشود از پیش شکست خورده است. در این مورد خاص اساسا جنس تورم ایجاد شده نیز از جنس تورم ناشی از افزایش هزینه تولید است و از آن مهمتر کالایی گران شده که اصطلاحا کمکشش است؛ یعنی کالاهای اساسی همچون روغن، مرغ و... مانند کالایی همچون دارو هستند که حتی اگر قیمت آن نیز افزایش یابد افراد مصرف آن را چندان کاهش نمیدهند. اما علی رغم آن که این کمپین به مسائل فوق بیتفاوت است میتواند واجد یک ویژگی مثبت باشد.
چرا کمپین نخریدن کالا میتواند مفید باشد؟
یکی از مسائل مهمی که طی سالیان اخیر در اقتصاد ایران نیز اهمیت بالایی پیدا کرده نقش انتظارات در خروجی سیاستهای اقتصادی است. اثرگذاری فهم مردم از شرایط اقتصادی و موضوعات اقتصادی در عملکرد خود اقتصاد تاثیر دارد و حتی میتواند یک سیاست اقتصادی درست را بینتیجه یا خنثی کند. به همین دلیل نقش انتظارات مردم از آینده به صورت مشخص در بازار دارایی تجلی پیدا میکند و اطلاعات غلط از شرایط فعلی نیز در بازار کار (مثلا اگر نیروی کار برآورد کمتری از تورم سال آینده داشته باشد دستمزد کمتری را طلب خواهد کرد) و بازار محصول تجلی مییابد. نمونه چنین اتفاقی را در نیمه اول سال ۱۳۹۹ مشاهده کردیم که رشد شدید شاخص در بازار سهام به عاملی برای پیشرانی تورم انتظاری تبدیل شده بود که به نحوی که تغییر انتظارات تورمی به صورت واضحی تاثیر خود را در افزایش قیمت کالاها و داراییها گذاشت. همین مساله در مورد ارز ۴۲۰۰ به طریق دیگری وجود دارد.
اگر با حذف ارز ۴۲۰۰ شرایط جامعه به التهاب برسد و افراد بر حجم این التهاب بیفزایند بعید نیست که التهابات برآورد افراد از آینده را تغییر دهد و به نوعی نااطمینانی را افزایش دهد. طبعا با افزایش نااطمینانی تقاضا برای خرید داراییهایی مثل ارز و سکه افزایش مییابد و به خودی خود میتواند کلید سایر تحولات باشد. در چنین شرایطی چنین کمپینی به دلیل اینکه مقاومت ذهنی افراد در برابر افزایش قیمت را تقویت میکند به مانعی برای شکلگیری افزایش نااطمینانی تبدیل میشود و به همین دلیل مهمترین وجه مثبت چنین کمپینی در جلوگیری از تحقق انتظاراتی در جامعه است که میتواند خود تحققشونده باشد.