واقعیت درباره ربات جنجالی موزه گوگنهایم
- افزودن به علاقهمندیها
- اشتراکگذاری
- 7 پسندیدن
بورسان: چند روزی است ماجرای ربات روغن جمع کن موزه گوگنهایم که باید روغن در حال نشت را با بازوی جارو مانندش جمع کند و سر جایش برگرداند تا «زنده بماند»، در شبکههای اجتماعی فارسی زبان سروصدای زیادی به راه انداخته است.
عدهای از سرنوشت تراژیک این ربات روغن جمع کن متأثر شدهاند که پایان تلاشهای بیهودهاش برای زندهماندن چیزی جز «مرگ» نیست و او که اوایل زندگیاش وقت زیادی را به حرکات نمایشی برای بازدید کنندهها اختصاص میداد چطور از یک جایی به بعد چنان درگیر حفظ حیات خودش شد که کاری جز آن نمیتوانست انجام دهد.
برداشتها از این اثر بسیار متنوع بود، عدهای آن را به آنچه جهان سرمایه داری به انسان تحمیل کرده تشبیه کردند و گفتند کم کم تمام زندگی بشر تبدیل به تلاش برای زنده ماندن شده به جای زندگی کردن و عدهای دیگر رفتار روبات را به جنگ با سرنوشت محتوم نوع بشر برای جلوگیری از مرگ تشبیه میکردند و دستهای دیگر آن را نماد انکار واقعیتهای پیرامون میدیدند.
ماجرای اصلی ربات روغن جمع کن چیست؟
اما حالا که چندروزی از وایرال شدن ویدئوهای مربوط به آن گذشته میدانیم که گویا هدف سازندگان این روبات چیز دیگری بوده است. میدانیم که این روبات با اسم دست خودم نیست یا نمیتوانم به خودم کمک کنم در سال ۲۰۱۶ به سفارش موزه گوگنهایم آمریکا توسط دو هنرمند چینی ساخته شده و قرار بوده نمادی از تلاش بیهوده و البته خشونت بار دولتها و حکومتها برای کنترل مردم و تسلط بر همه رکان زندگی آنها باشد که در نهایت نمیتواند زوال آنها را به تاخیر بیندازد و آنچه به عنوان روغن هیدرویک نشتکننده از روبات که برای حیاتش ضروری بوده معرفی شده در واقع ترکیب پودر غلیظکنندهی سلولز اتر در آب رنگی است و در مرگ و زندگی این ربات هیچ نقشی ندارد و از بیرون پای آن ریخته میشود. حالا که این واقعیتها در مورد روبات جنجالی معلوم شده دعوای مجازی به اینجا رسیده که آیا مخاطب در برداشت از اثر هنری آزاد است و نمیتوان برداشتهایی که تا کنون درباره این اثر شده زیر سوال برد یا باید به آنچه سازندههای ربات مد نظر داشتهاند وفادار بود و آن را در تحلیلها مد نظر قرار داد؟