پیشبینی اکونومیست درباره تاثیر جنگ روسیه بر ناآرامیهای داخلی کشورها
شورش مردمی در کمین کدام کشورها است؟
- افزودن به علاقهمندیها
- اشتراکگذاری
- 4 پسندیدن
بورسان: «انسان تنها با نان زندگی نمیکند. با این حال، کمبود آن مردم را خشمگین میکند.» اکونومیست مقالهاش درباره تاثیر جنگ سرنوشت ساز روسیه و اوکراین آن هم بعد از بحران جهانی ناشی از کووید-۱۹ بر وضعیت داخلی کشورها را با این جمله از عیسی مسیح شروع میکند و در ادامه مینویسد:
آخرین باری که مانند امروز جهان دچار شوک قیمت مواد غذایی شد، بهار عربی را آغاز کرد. موجی از قیامها که چهار رئیس جمهور را برکنار کرد و به جنگهای داخلی وحشتناک در سوریه و لیبی منجر شد. متأسفانه، تهاجم ولادیمیر پوتین به اوکراین، بازار غلات و انرژی را بار دیگر متحول کردهاست. بنابراین ناآرامیهای امسال هم اجتناب ناپذیر است.
افزایش قیمت مواد غذایی و سوخت طاقتفرساترین شکل تورم است. اگر قیمت مبلمان یا گوشیهای هوشمند افزایش یابد، مردم میتوانند خرید را به تعویق بیندازند یا از آن صرف نظر کنند اما آنها نمیتوانند از خوردن دست بکشند. به همین ترتیب، هزینههای حملونقل به هر کالای فیزیکی تعلق میگیرد و بیشتر مردم نمیتوانند به راحتی پیاده به محل کار خود بروند. بنابراین وقتی غذا و سوخت کم شود، استانداردهای زندگی به طور ناگهانی افت میکند. این درد برای شهرنشینان کشورهای فقیر که بخش زیادی از درآمد خود را صرف نان و کرایه وسایل حمل و نقل عمومی میکنند، شدیدتر است. بر خلاف مردم روستایی، آنها نمیتوانند محصولات خود را بکارند کاری که آانها میتوانند انجام دهند شورش است.
البته بسیاری از دولتها میخواهند این درد را کاهش دهند، اما پس از بحران ناشی از کووید-19 به شدت بدهکار هستند و کمبود نقدینگی دارند. متوسط نسبت بدهی عمومی به تولید ناخالص داخلی برخی کشورهای فقیر نزدیک به 70 درصد و هنوز هم در حال افزایش است. همچنین کشورهای فقیر نرخ بهره بالاتری میپردازند که آن هم در حال افزایش است.
سریلانکا یکی از کشورهایی است که به خوبی این وضعیت را نمایش میدهد. اوباش خشمگین و گرسنه در این کشور وسایل نقلیه را به آتش کشیدهاند، به ساختمانهای دولتی هجوم آوردهاند و رئیس جمهور منفور خود را وادار به بیرون کردن نخست وزیری کردهاند که برادرش است. شورشهایی هم در پرو بر سر استانداردهای زندگی و در هند به دلیل طرحی برای کاهش برخی از مشاغل مادام العمر در ارتش به راهافتادهاست. در همان حوالی پاکستان از شهروندان خود میخواهد که برای صرفه جویی در ارز، چای کمتری بنوشند. لائوس در آستانه بحرانهای مالی ناشی از بدهی قرار دارد. همین خشم ناشی از هزینههای زندگی به انتخاب یک رادیکال چپگرا در کلمبیا به عنوان رئیس جمهور کمک کرد.
مردان جوان مجرد و بیکار زنگ خطر شورش
اکونومیست قبلا هم یک مدل آماری برای بررسی رابطه بین تورم قیمت مواد غذایی و سوخت و ناآرامیهای سیاسی ساخته بود که نشان میداد هر دوی این عوامل یعنی گرانی غذا و سوخت میتوانند پیش بینی کننده خوبی برای اعتراضات تودهای، شورشها و خشونتهای سیاسی باشند. اگر یافتههای این مدل آماری همچنان صاق باشند در بسیاری از کشورها شاهد دو برابر شدن ناآرامیها خواهیم بود.
بر اساس همین مدل بزرگترین خطر در جاهایی مشاهده میشود که از قبل شرایط مخاطرهآمیزی داشتهاند، بسیاری از چنین کشورهایی به شکلی بد یا ظالمانه اداره میشوند: کشورهایی مانند اردن و مصر که به واردات مواد غذایی و سوخت وابسته هستند و وضعیت اقتصادی نامناسبی هم دارند.
در ترکیه شوک عرضه، تورم ویرانگر ناشی از سیاست پولی نقطهای را تسریع کردهاست. در سرتاسر جهان، فشار هزینههای زندگی بر نارضایتی مردم اضافه میکند و شانس حضور آنها در خیابانها را افزایش میدهد. این وضعیت به احتمال زیاد در مکانهایی با تعداد زیادی از مردان جوان مجرد که مشکل اشتغال هم دارند به خشونت تبدیل میشود.
با کاهش قدرت خرید آنها، بسیاری به این نتیجه خواهند رسید که هرگز قادر به ازدواج و تشکیل خانواده نخواهند بود. برخی که ناامید و تحقیر شدهاند، اگر به یک شورش بپیوندند احساس میکنند چیزی برای از دست دادن ندارند.
رابطه نابهسامانی اقتصادی، اختلاس و شورش
یکی دیگر از پیامدهای تورم که جوامع را بیثبات میکند، تقویت اختلاس است. وقتی دستمزدها با قیمتها همخوانی ندارند، مقاماتی که حتی اندک قدرتی دارند سوءاستفاده و اخاذی از افراد ناتوان را وسوسهانگیزتر میبینند. این باعث خشم کسانی میشود که طعمه آنها شدهاند و یا به طریقی تحت فشار قرار گرفتهاند. به یاد بیاورید که محرک بهار عربی خودکشی یک دستفروش تونسی بود که در اعتراض به مطالبه مداوم پول از سوی پلیسهای کثیف، خود را به آتش کشید.
تورم، شورش، تورم بیشتر
اگر ناآرامیدر سال جاری گسترش یابد، میتواند بر درد اقتصادی اضافه کند. سرمایه گذاران از شورش و انقلاب بیزارند. یک مطالعه نشان میدهد که شیوع گسترده خشونت سیاسی معمولاً 18 ماه بعد یک درصد از تولید ناخالص داخلی را کاهش میدهد. این آسیب زمانی بدتر میشود که معترضان هم از سیاست و هم از اقتصاد با هم عصبانی باشند.
نسخهای برای فرار از شورش
جلوگیری از انفجارهای آینده سخت خواهد بود. یک شروع خوب، کنار گذاشتن سیاستهایی است که تولید مواد غذایی را منع میکند، مانند کنترل قیمتها و محدود کردن صادرات. همان اتفاقی که باعث شد کشاورزان در کشورهایی مانند تونس زمینهای حاصلخیز را بدون شخم زدن رها کنند، چرا مجبور بودند محصول خود را به قیمت ناچیز به دولت بفروشند. اصطلاحا دولتها باید به کشاورزان اجازه دهند آنچه را که میکارند درو کنند و این سایر تولیدکنندگان را هم در بر میگیرد.
مسئولیت دیگر متوجه نهادهای بینالمللی است. در حال حاضر چندین کشور خواهان کمک مالی هستند و در این میان موسسات مالی بینالمللی باید تعادل دشواری ایجاد کنند. از طرفی نه گفتن میتواند باعث هرج و مرج شود و آسیب دائمیبه همراه داشته باشد و از طرف دیگر نجات دولتهای تحت فشار با ایجاد سیاستهای بد و ناپایدار هم میتواند اوضاع را بدتر کند بنابراین به نظر میرسد نهادهایی مانند صندوق بین المللی پول که مذاکره کنندگان آن اخیرا وارد سریلانکا و تونس شدند، باید سخاوتمند باشند اما بر اصلاحات اقتصادی هم پافشاری کنند. آنها باید به نظارت دقیق بر نحوه خرج شدن پول خود ادامه دهند و در این مورد هم سریع عمل کنند چرا که هر چه این خشم طولانی تر شود، احتمال انفجار آن بیشتر میشود.