پشت پرده قتل نخست وزیر سابق ژاپن

متهمان یک ترور؛ هدف آبه بود یا آبه‌نومیکس؟

  • افزودن به علاقه‌مندی‌ها
  • اشتراک‌گذاری
  • 3 پسندیدن
قتل بهت‌آور نخست‌وزیر سابق ژاپن سوال‌های زیادی را برانگیخته است. برخی این سوال را مطرح می‌کنند که آیا ممکن است پای مخالفتی سیاسی در میان باشد؟ شینزو آبه را بیشتر از هر چیز با «آبه‌نومیکس» می‌شناسند: بسته سیاست‌های اقتصادی او در دوره هشت ساله نخست‌وزیری‌اش. آبه در سال ۲۰۱۲ وعده داد اقتصاد ژاپن را که دو دهه تورم منفی و رکود اقتصادی را پشت سر گذاشته بود، با پرتاب سه تیر از دام خلاص کند؛ تیر اول چاپ گسترده‌تر پول برای رساندن تورم به چیزی حدود دو درصد بود. تیر دوم سیاست بودجه‌ای منعطف بود به صورتی که تقاضا را تحریک کند. در نهایت تیر سوم آبه‌نومیکس یک استراتژی رشد به کمک اصلاحات ساختاری بود که افزایش بهره‌وری بنگاه‌ها را هدف قرار می‌داد. آیا نخست‌وزیر سابق ژاپن واقعاً به خاطر مسائلی شخصی کشته شد یا این که کوششی در رفع نفوذ بالای او در حزب لیبرال‌دموکراتیک رخ داده تا شبح آبه‌نومیکس هم از سر دولت جدید ژاپن برداشته شود؟ آیا ممکن است نگرانی از تداوم سیاست‌های غیرسنتی آبه‌نومیکس، افزایش بدهی‌های دولت، آزادسازی‌های اقتصادی و دست بسیار باز بانک مرکزی در چاپ پول، باعث کنارزدن شینزو آبه شده باشد؟ پاسخ به این سوال هر چه باشد، باید دید در نهایت سه تیر مد نظر آبه به عنوان سیاست‌هایی که به ناچار برای درمان اقتصاد ژاپن لازم‌اند به کار گرفته خواهند شد یا این که با آن‌ها هم همراه ایده‌پردازشان خداحافظی می‌شود.

بورسان: شینزو آبه جزو رهبران سیاسی موفق چند دهه اخیر دنیا محسوب می‌شود؛ کسی که توانست هشت سال متوالی در سمت نخست‌وزیری ژاپن قرار گیرد و تغییرات مهمی رقم بزند. او که در بعد نظامی و امنیتی هم صاحب شخصیت فکری خاصی محسوب می‌شود، در حوزه اقتصاد یک سیاستمدار خلاق و اثرگذار به شمار می‌آید. شاید او بیشتر از هر چیز به مجموعه سیاست‌های کابینه‌اش موسوم به «آبه‌نومیکس» (Abenomics) شناخته شود که به طور خاص برای عبور ژاپن از رکود و تورم منفی اوایل دهه ۲۰۱۰ طراحی شده بوده است. اما ویژگی‌های سیاست اقتصادی این سیاستمدار کشته‌شده چیست؟ آیا ممکن است تمایل به عدم تداوم این سیاست‌ها انگیزه‌ای برای ازمیان‌بردن این عضو پرنفوذ حزب در قدرت باشد؟

تورم منفی چگونه برای اقتصاد ژاپن مشکل‌ساز شد؟

آبه با روی‌کارآمدن در سال ۲۰۱۲ گفت بسته‌ای سیاستی شامل سه بخش را جهت احیای اقتصاد ژاپن در نظر گرفته است. اما اقتصاد ژاپن در سال ۲۰۱۲ چه وضعیتی داشت که نیازمند عملیات احیا شده بود؟ از پایان جنگ جهانی دوم تا انتهای دهه هشتاد میلادی، اقتصاد ژاپن مسیر رشد و شکوفایی سریعی را طی کرده بود. اما ترکیدن حباب بازار دارایی‌ها در ابتدای دهه نود آغازگر دوران سردی برای اقتصاد ژاپن شد؛ به طوری که این دهه معروف به دهه گمشده اقتصاد ژاپن است. بحران اقتصادی شرق و جنوب شرق آسیا در ۱۹۹۷ و بعدتر بحران مالی ۲۰۰۸ در جهان باعث شد اقتصاد ژاپن نتواند خود را بازیابی کند. در چنین شرایط رکودی با روند نزولی تولید ناخالص داخلی و دستمزدها، مجالس قانونگذاری ژاپن در سال ۲۰۱۲ درصدد بودند برای ترازکردن بودجه دولت مالیات بر مصرف را افزایش دهند. اما ویژگی بسیار مهم اقتصاد ژاپن در این سال‌ها، تورم‌های منفی یا بسیار کوچک بوده که با این فضای رکودی گره خورده بوده است.

سه تیری که کمان آبه برای نجات اقتصاد پرتاب کرد

اولین سیاست آبه، سیاست پولی انبساطی بود؛ یعنی بانک مرکزی بکوشد با رشد نقدینگی و پایین‌نگهداشتن نرخ بهره، تقاضا را در اقتصاد زیاد کند و تورم افزایش یابد. پیش از ظهور آبه بسیاری از اقتصاددانان گمان می‌کردند تورم منفی ژاپن از کم‌کاری بانک مرکزی نشئت گرفته است. سیاست آبه هم این بود که با کمک ابزارهای بانک مرکزی، تورم منفی درمان شود. بانک مرکزی ژاپن در سال ۲۰۱۶ نرخ بهره را حتی منفی کرد و وعده داد که جلوی افزایش تورم در سطحی بالاتر از نرخ هدفگذاری را می‌دهد. این اقدامات توانست آن تورم منفی پایدار را از بین ببرد اما موفق نشد تورم را به نزدیکی نرخ هدف بانک مرکزی برساند. در واقع مشخص شد بانک مرکزی ژاپن آنقدرها توان اثرگذاری ندارد؛ یک دلیل آن شکل‌گیری انتظارات پایدار غیرتورمی در ژاپنی‌ها بود. آن‌ها با توجه به گذشته انتظار داشتند سطح قیمت‌ها تغییری نکند و این انتظار در میان کارفرما و کارگر و مصرف‌کنندگان باعث می‌شد تورم به اندازه‌ای که سیاستگذاران امیدوار بودند، از سیاست بانک مرکزی اثر نپذیرد.

آبه از بدهی عمومی بزرگ دولت نترسید

رویکرد آبه بر خلاف سختگیری‌های سیاستمداران پیشین جهت جبران کسری‌های بودجه این بود که سیاست بودجه‌ای دولت از خود انعطاف نشان دهد، با این هدف که جلوی بازیابی اقتصاد را نگیرد. در واقع سیاست دوم آبه‌نومیکس، سیاست بودجه‌ای منعطفی بود که بدهی عمومی را مهار کند، اما بدون ضربه‌زدن به روند رشد اقتصاد.

ژاپن رکورددار نسبت بدهی دولت به تولید ناخالص داخلی است. در حال حاضر مقدار بدهی دولت ۲.۵۸ برابر اندازه اقتصاد ژاپن است. البته مقدار عظیمی از این بدهی را عملاً بانک مرکزی ژاپن خریداری می‌کند. در واقع به نظر می‌رسد دولت از طریق داشتن کسری بودجه، نقصان‌های کمبود تقاضا در اقتصاد را پر می‌کند. این کاستی‌ها خود باعث شده تأمین مالی کسری بودجه هم ارزان تمام شود، چرا که چندان تقاضایی برای اوراق دولتی و در نتیجه افزایش نرخ بهره‌اش به وجود نمی‌آید.

سومین تیری که آبه برای نجات اقتصاد ژاپن رها کرد، اصلاح ساختاری در راستای افزایش بهره‌وری و رشد بود. این بخش از اصلاحات شامل مواردی بود مثل اصلاحات حاکمیت شرکتی، کاهش محدودیت‌های مربوط به استخدام کارکنان خارجی در مناطق ویژه اقتصادی، آسان‌ترکردن اخراج نیروهای ناکارآمد، آزادسازی بخش سلامت و ایجاد حمایت‌هایی برای کارآفرینان داخلی و خارجی. همچنین پیمان‌های تجاری بین‌المللی دولت آبه کمک زیادی به رونق تجارت ژاپنی‌ها کرد.

مشاوره کروگمن به آبه

اقداماتی نظیر افزایش مخارج دولت و سیاست پولی انبساطی جهت تحریک تقاضای اقتصاد به دیدگاه‌های اقتصاددانان موسوم به نئوکینزی نزدیک‌تر است که پاول کروگمن -نوبلیست اقتصاد- جزو شاخص‌ترین‌هایشان است. او که اتفاقاً با نخست‌وزیر پیشین ژاپن دیدار داشته و به او مشاوره می‌داده، می‌گوید آبه ذهن خلاقی در زمینه اقتصاد داشته است، به طوری که مثلاً پیش از این که کروگمن بحث مشارکت پایین اقتصادی زنان ژاپنی را بخواهد عنوان کند، خود نخست‌وزیر آن را مطرح کرده است. یکی از نتایج رونق نسبی که آبه ایجاد کرد، افزایش مشارکت زنان در ژاپن و سبقت آن از ایالات متحده بود. نکته‌ای که کروگمن به عنوان یک حقیقت مهم از آن یاد می‌کند.

Loading...
توییت پل کروگمن درباره شینزو آبه

نمودار زیر از اکونومیست نشان می‌دهد پس از انتخاب آبه روند رشد اقتصاد ژاپن شروع شده است. در واقع رکود نسبتاً مستمر پیشین جای خود را به پویایی بیشتر اقتصاد داده است.

Loading...
روند رشد اقتصاد ژاپن بعد از شروع نخست‌وزیری آبه

همچنین نمودار زیر نشان می‌دهد تورم در دوران نخست‌وزیری او از سطح منفی بیرون آمد اما به نرخ هدف مدنظر بانک مرکزی نتوانست برسد.

Loading...
گذر از تورم‌های منفی در دوران شینزو آبه

آیا قتل آبه، قتل آبه‌نومیکس است؟

شینزو آبه که پس از پایان دوران نخست‌وزیری‌اش در ۲۰۲۰ همچنان عضوی پرنفوذ در حزب حاکم ژاپن -حزب لیبرال‌دموکراتیک- بود، هوادار ادامه‌یافتن سیاست‌های سه‌گانه خود بود. چیزی که در ظاهر مورد موافقت نخست‌وزیر فعلی -کیشیدا- هم بود؛ هر چند که این هم‌حزبی آبه در سال ۲۰۱۸ گفته بود این نوع سیاست پولی در بانک مرکزی نمی‌تواند تا ابد ادامه پیدا کند و اکنون هم با شعار اقتصادی جدیدی به اسم «سرمایه‌داری نو» به لزوم افزایش بازتوزیع باور دارد. بنابراین به نظر می‌رسد دسته‌ای از هم‌حزبی‌های آبه به سرکردگی کیشیدا منتقد این بوده‌اند که فواید رشد به طبقات پایین درآمدی نمی‌رسد.

آیا نخست‌وزیر سابق ژاپن واقعاً به خاطر مسائلی شخصی کشته شد یا این که کوششی در رفع نفوذ بالای او در حزب لیبرال‌دموکراتیک رخ داده تا شبح آبه‌نومیکس هم از سر دولت جدید ژاپن برداشته شود؟ آیا ممکن است نگرانی از تداوم سیاست‌های غیرسنتی آبه‌نومیکس، افزایش بدهی‌های دولت، آزادسازی‌های اقتصادی و دست بسیار باز بانک مرکزی در چاپ پول، باعث کنارزدن شینزو آبه شده باشد؟ پاسخ به این سوال هر چه باشد، باید دید در نهایت سه تیر مد نظر آبه به عنوان سیاست‌هایی که به ناچار برای درمان اقتصاد ژاپن لازم‌اند به کار گرفته خواهند شد یا این که با آن‌ها هم همراه ایده‌پردازشان خداحافظی می‌شود.

اخبار مرتبط
پیشنهاد سردبیر