پیروز انتخابات پس فردا در فرانسه چه کسی خواهد شد؟
اهمیت موفقیت ماکرون برای ایران و جهان
- افزودن به علاقهمندیها
- اشتراکگذاری
- 6 پسندیدن
امانوئل ماکرون، رئیس جمهور جوان فرانسه برای دور دوم ریاست جمهوری در شرایطی آماده میشود که اروپا درگیر جنگی فرسایشی شده است. مجله اکونومیست در جلد این هفته خود با عنوان «چرا ماکرون فراتر از مرزهای فرانسه اهمیت دارد» به نقش پررنگ این انتخابات بر نظم جهانی میپردازد. طبق مدل پیشبینی این هفتهنامه، انتخابات به دور دوم کشیده میشود و ماکرون با احتمال ۷۸ درصد در دور دوم برنده خواهد بود. وی به عنوان فردی که در دوره اوج محبوبیت سیاستهای پوپولیستی، از برگزیت گرفته تا انتخاب ترامپ، روی کار آمد اکنون نیز سیاستمدار مهمی است. موفقیت ماکرون نه فقط برای اروپا، بلکه برای سایر نقاط جهان اثرگذار است؛ حتی ایرانیها نیز که اگر ترامپ رئیس جمهور آمریکا نشده بود وضع به مراتب متفاوتی داشتند، به خوبی درک میکنند قدرت گرفتن پوپولیستها در جهان، آن هم زمانی که روسیه وارد جنگی نامعلوم شده چه اثراتی بر زندگی میلیونها نفر خارج از مرزهای این کشورهای ثروتمند دارد. در ادامه خلاصهای از مقاله اکونومیست را میخوانید.
بورسان : امانوئل ماکرون در سال ۲۰۱۷ هنگامی که برای اولین بار به عنوان رئیس جمهور فرانسه انتخاب شد، بلافاصله به پرچمدار میانهگرایی رادیکال تبدیل شد (تفکری سیاسی که تعادلی از برابری اجتماعی و درجهای از سلسلهمراتب اجتماعی را مد نظر میگیرد و با اینکه جامعه به سمت چپگرایی یا راستگرایی گرایش شدید پیدا کند مقابله میکند). او جوان، باهوش و فوقالعاده منطقی بود.
ماکرون در دوره اوج پوپولیستها، امید لیبرالها شد
همچنین، آن زمان دوره وحشت لیبرالها بود. یک سال قبل از آن، بریتانیا به خروج از اتحادیه اروپا (برگزیت) رای داده بود. آمریکا به تازگی دونالد ترامپ را انتخاب کرده بود. در سرتاسر اروپا، پوپولیستها حتی در مکانهای هوشیار مانند سوئد، دانمارک و آلمان در نظرسنجیها بالا میرفتند. چپهای افراطی در یونان قدرت داشتند. لیگ شمالی ایتالیا داشت به عنوان نیمی از یک ائتلاف کاملا پوپولیستی وارد دولت میشد که طرفدار خروج از یورو بود. به طور کلی در بخشهای ثروتمند جهان سیاستمدارانی که بالا بردن دیوارهای تعرفهای، نادیده گرفتن کارشناسان و برگرداندن زمان به یک عصر طلایی خیالی در گذشته را وعده میدادند، در حال قدرتگیری بودند. جای تعجب نیست که پیروزی آقای ماکرون در یکی از مهمترین کشورهای اروپایی آههای آسودگی به همراه داشت.
ماکرون ۷۸ درصد شانس پیروزی در دور دوم دارد
یکشنبه ۱۰ آوریل آقای ماکرون بار دیگر در معرض تصمیم رایدهندگان قرار خواهد گرفت. مدل انتخاباتی ما به او شانس ۹۸ درصدی برای حضور در دور دوم در ۲۴ آوریل و ۷۸ درصد شانس پیروزی مجدد در انتخابات را میدهد (البته این رقم اخیرا کاهش یافته است). این پیروزی یک دستاورد قابل توجه خواهد بود. از زمان شارل دوگل در سال ۱۹۶۵، فرانسویها یک رئیسجمهور را برای دو دوره انتخاب نکردند که اکثریت مجلس را داشته باشد.
موفقیت اصلی ماکرون در حوزه اقتصادی بود
در سیاست اقتصادی است که میانهگرایی او بیشترین موفقیت را داشته است. او قبل از روی کار آمدن در سال ۲۰۱۷، استدلال کرد که فرانسه به جای محدود کردن روابط باید بیشتر به روی جهانی شدن باز باشد، اما همزمان به سختی تلاش کند تا شهروندانش برای سازگاری با تغییرات ناشی از جهانیشدن مهارت کافی به دست بیاورند. اصلاحات نظارتی و کارگری طرفدار بازار او این فلسفه را تجسم میبخشد و منجر به بازگشت چشمگیر در اشتغال و ایجاد مشاغل جدید شده است. او به جای تلاش برای حفاظت مصنوعی مشاغل مازاد، سیاستهای مربوط به آموزش و تحصیلات اولیه را تقویت کرده است.
ماموریتها و ضعفهای اصلی ماکرون در داخل و خارج
با این حال، او در دوره دوم، کارهای زیادی برای انجام دادن دارد. آقای ماکرون برای دستیابی به اهرمهای کنترل دولتی، چه محدود کردن قیمت برق یا مداخله در مدیریت هایپرمارکتها، بسیار مشتاق بوده است. علیرغم همه شایستگیهای فوقالعادهاش، او نتوانسته امید را به جاماندگان فرانسه بازگرداند. اگرچه حامیان او سریعا به این نکته اشاره میکنند که کووید مانع از آن شده است، اما او نتوانسته سیستم بازنشستگی پیچیده فرانسه را اصلاح کند.
به عنوان یک دولتمرد بین المللی، آقای ماکرون به درستی تهدید چین نوظهور و روسیه خشمگین علیه نظم غربی را شناسایی کرده است. راه حل او «تلاش برای تقویت اتحادیه اروپا» بود. او به جای رویارویی با ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، برای ساخت پلها مذاکره کرد. او میخواست با ایجاد یک همتای اروپایی، ناتو را که به «مرگ مغزی» متهم کرده بود، کماهمیت جلوه دهد. با این حال، همانطور که جنگ در اوکراین نشان داد، نقش آمریکا در دفاع از اروپا ضروری است. اگرچه تلاشهای او برای شکست جهادگران در ساحل آفریقا شجاعانه و قابل ستایش بود، اما نتایج کمی به همراه داشته و اکنون در حال از بین رفتن است. مراودات او با بریتانیای نابهسامان پس از برگزیت، دلخراش بود – و دقیقا همان چیزی بود که نخست وزیر غیرجدی بریتانیا میخواست.
آقای ماکرون بیشتر از همه در تقویت سیاست فرانسه کوتاهی کرده است. او در انتخابات سال ۲۰۱۷ مارین لوپن، ملیگرای نوستالژیک را با ۶۶ درصد به ۳۴ درصد شکست داد. اگر او به دور دوم راه پیدا کند، که محتمل است، نظرسنجیها امروز میگویند که آقای ماکرون تنها با اختلاف ۵۳ درصد به ۴۷ درصد برنده خواهد شد. نسبت فرانسویهایی که به نظرسنجیها میگویند در دور اول به یکی از نامزدهای راست ناسیونالیست یا چپ ضدسرمایهداری رأی خواهند داد، ۵۱ درصد است.
رقبای تندروی ماکرون
به عبارت دیگر، پنج سال حکومت توسط پرچمدار میانهروی جهان، حمایت از میانهروها را کاهش داده است. دلایل زیادی برای این وجود دارد. جنگ و همهگیری کرونا، سیاست را دوقطبی کرده است، و این مختص فرانسه نیست. آقای ماکرون همچنین با مشکلی مواجه است که سیاستمداران همیشه هنگام رقابت با پوپولیستها با آن مواجه هستند. او بر خلاف وعدههای جذاب پوپولیستها، سیاستهایی را ارائه میکند که به دلیل واقعی بودن، خستهکننده است. حال آنکه پوپولیستها میگویند هر چیزی که رأیدهندگان را تحریک میکند، خواه درست باشد یا نه را وعده میدهیم.
در انتخابات، رقابت بین آقای ماکرون و گروهی از افراطگرایان در چپ و راست است. در نتیجه، نزدیکترین رقیب وی خانم لوپن است – یک تحسینکننده تاریخی آقای پوتین که احتمالا قوانین اتحادیه اروپا را به بهانه حمایت از شهروندان فرانسوی زیر پا میگذارد. شانس ۲۱ درصدی او برای رئیس جمهور شدن به طرز نگرانکنندهای بالا است.
در سال ۲۰۱۶ آقای ماکرون نوشت: "اگر ما خودمان را در پنج یا ده سال دیگر جمع نکنیم، [خانم لوپن] در قدرت خواهد بود." میانهگرایی فرانسوی و پسرعموهای لیبرال انگلیسی-آمریکایی آن نظامهای باقاعدهای هستند که نیاز به تجدید دائمی، از طریق بحث و رقابت دارند. آقای ماکرون هنوز هم رای ما را دارد، اما او به همراهی سایرین نیاز دارد.
