- اشتراکگذاری
- 💜
- 👁️385
- 💬0
بورسان-سلیمان کرمی: اقتصاد کشور ما به تلاطم خو گرفته است و از مسئولانی که در روزهای آرامش از درک اقتصاد و مفاهیم با اهمیت آن درمانده بودند نباید انتظار داشت که در مدیریت بحران موفق عمل کنند. تجربه نگارنده از سالهای روزنامهگاری نشان داده که تصمیمات مدیران اقتصادی و افراد مسئول در روزگاری که بیش از همیشه به تدبیر و تبعیت از علم اقتصاد نیاز داریم جز به مثابه ریختن نفت بر آتش نبوده و نتیجه آن تنها تشدید تلاطم بوده است. در شرایط کنونی نیز اخباری به گوش رسیده که بار دیگر وزارت صمت اینبار با وزیر جدید خود به دنبال بازار فولاد و سیمان برآمده است. گرچه ژست عرضه فولاد در بازار رقابتی بورس کالا برای اهل فن نشانهای برای حذف واسطهها مینماید اما در واقع همان لفظ تنظیم بازار بار دیگر از عدم شناخت کافی از وضعیت خبر میدهد.
ستاد تنظیم بازار در خود پارادوکسی را به همراه دارد که سیر تاریخی اقتصاد از شکست چنین سیاستی خبر میدهد. جایی که شما در خیال به دنبال تنظیم بازار و احتمالا در ذهن خود مقابله با گرانفروشی و احتکار هستید اما در عمده موارد، تجربه نشان داده این ستاد تنها ضربات بیشتری را به بازار وارد کرده و با دستکاری مقطعی باعث ارسال سیگنال اشتباه به بازار شده است. برای مثال ستاد تنظیم بازار حکم واردات کالاهای اساسی را صادر میکرد و حالا وضعیت همان کالاهای اساسی را مشاهده کنید. احتمالا مدیران این مجموعه ابراز دارند که وقتی دیگر کالایی با ارز ترجیحی برای تنظیم بازار وجود ندارد ما چگونه به وظیفه خود عمل کنیم. باید گفت دقیقا مشکل از همینجاست. این افراد نیز در این خصوص مقصر نیستند و تنها وظایف خود را با نام تنظیم بازار ولی در حقیقت رانتپاشی و بر هم زدن مکانیزم بازار انجام میدهند. واقعا توضیح اینکه درک اشتباه این عزیزان از کجا نشات میگیرد به مقاله جدا نیاز دارد ولی بارها به اثرات مخرب دخالت در بازار و ضربه سنگین به تولیدکنندگان در مقالات مختلف اشاره شده است.
در اینجا نیز ظاهر ماجرا، یعنی همان عرضه کامل محصولات فولادی در بورس کالا زیباست. این در نگاه اول به این معنا است که در صدد حذف واسطهها هستند که اگر واقعا هدف همین باشد و تولیدکننده پاییندست بتواند نیاز خود را به صورت واقعی از بورس کالا تامین کند طبیعتا مطلوب است. اما مشکل کار کجاست؟ برای بررسی این موضوع نگاهی به وضعیت عرضه محصولات فولادی در بورس کالا داشته باشیم.
آمار بورس کالا نشان میدهد که در ۶ ماه نخست سال جاری بیش از یک میلیون و ۶۰۰ هزار تن شمش فولادی در بورس کالا عرضه شده است که نسبت به مدت مشابه سال گذشته رشد نزدیک به ۶۰ درصدی را تجربه کرده است. اخیرا صدا و سیما از کشف محموله ۲۸ هزار تنی ورق گرم در شهر مبارکه خبر میداد و آن را دستاوردی بزرگ تلقی میکرد. در خصوص ورق گرم نیز آمار بورس کالا نشان میدهد که در مجموع ۶ ماه نخست سال جاری افزایش ۲۰۰ هزار تنی عرضه محصولات در بورس کالا را شاهد بودهایم. حالا چه عاملی باعث شده که با وجود افزایش محسوس عرضههای محصولات فولادی در سال جاری صنایع پاییندست برخلاف سال گذشته نتوانند نیاز خود را تامین کنند، واقعا مشکل از کجاست؟
خطای تشخیص گرانی فولاد
به صورت مشخص علت تلاطم اقتصاد کشور به وضعیت کلان بازمیگردد. دلار از ابتدای سال تاکنون تقریبا دو برابر شده است. زمانی انتظار برای رشد بیشتر ارز و تلاطم بیشتری پولی اقتصاد کشور وجود داشته باشد در نتیجه طبیعی است که هر شخصی به نوعی به دنبال حفظ ارزش ثروت خود در برابر موج تورم آتی برآید. به دنبال همین موضوع بازار خودرو به تلاطم کشیده میشود. چه بسیار افرادی را در ماههای اخیر دیدهایم که در طول زندگی خود خودرو نداشتهاند اما در این فضا به سمت دلالی خودرو کشیده شدهاند. حفظ ارزش پول در فضای تورمی موجود چندان چیز عجیبی نیست که حال سیاستگذار سر خود را زیر برف کرده است. بر این اساس در چنین شرایطی طبیعی است هر شخصی بنا بر حوزه فعالیت خود به دنبال حفظ ارزش ثروت خود خواهد رفت. همین موضوع عاملی برای رشد پرشتاب سهام و طلا و مسکن و در ادامه سایر کالاهای مصرفی و بادوام شده است.
علاوه بر این توجه داشته باشید که وقتی چشمانداز ادامه رشد قیمت و فضای تورمی وجود دارد طبیعتا تاجر به جای عرضه محصولات خود به دپو و انبار محصولات میپردازد. این موضوع در ادبیات ستاد تنظیم بازار به احتکار شهرت دارد. اما واقعا دلیل احتکار یا به بیان مدیران اقتصادی کشور سودجویی این افراد چیست؟ شما اگر جنسی را در شرایط کنونی با قیمت عادلانه بفروشید باید همان جنس را فردا با قیمت گرانتر خریداری کنید. این الگویی است که در ذهن فعالان اقتصادی کشور به دنبال سیاستهای اشتباه در حوزه اقتصاد و غیراقتصادی شکل گرفته است. در نتیجه همین الگو سمت عرضه محصولات ضعیفتر میشود افراد به سمت انبار محصول و عدم فروش حرکت میکنند زیرا طبیعتا علاوه بر کسب منافع بیشتر به دنبال عدم زیان نیز هستند.
حالا تمامی داستانهای بالا را در کنار تصمیم جدید برای عرضه در بورس کالا بگذارید. ریشه اصلی مشکلات کنونی کشور در سیاستگذاری کلان و در شرایط کنونی ضعف روزافزون ارزش ریال است. حالا اگر صمت و دولت اصرار دارد که با افزایش عرضه محصولات فولادی به صادرات این محصولات ضربه وارد کند به معنای کاهش درآمد ارزی و به دنبال آن طبیعتا رشد بیشتر دلار و تلاطم بیشتر بازار حرکت خواهیم کرد. این موضوع به حدی سادهست که واقعا دشوار است این تصور را داشته باشیم که مسئولان از درک آن درمانده باشند. شاید بهتر باشد بگوییم اتفاقا همان رانتی که از کاهش قیمت محصولات در بورس کالا (به زیان تولیدکننده) ایجاد میشود و افزایش اختلاف با بازار فولاد سودهای رانتی کلانی را ایجاد میکند و شاید در واقع انگیزه اصلی از «تنظیم بازار» همین موضوع باشد. در صورتیکه به صورت مشخص امسال در مقایسه با سال گذشته افزایش عرضه محصولات فولادی در بورس کالا را شاهد بودهایم و سال گذشته تولیدکنندگان پاییندست مشکلی در این خصوص نداشتند.
در خصوص اثرات تصمیمات اشتباه همینکه حتی اگر این کالا به تولیدکننده پاییندست برسد کافی است که در تلاطم کنونی و چشمانداز تورمی که برای تولیدکننده پاییندست ترسیم کردهاید این تولیدکننده با ترفندی یک ماه عرضه یا استفاده از محصولات خود را به تاخیر بیاندازد تا متوجه شوید منظور از توزیع رانت چیست؟
این گزارش به هیچوجه در دفاع یا نقد شرکتهای تولیدی اعم از فولادی یا صنایع پاییندست نیست و تنها سیاستها و تفکرهای اشتباه یا شاید باید گفت انگیزههای سودجویانه پشت پرده را نشانه گرفته است که تنها در حال ضربه زدن به اقتصاد کشور هستند. البته از نگاه نگارنده امالفساد کنونی اقتصاد کشور تنگنای ارزی اقتصاد است و در مواجهه با رخدادهای سیاسی آتی و امید به عقلانیت حاکم در کشور شاید بتوان امیدوار بود حداقل در کوتاهمدت از تلاطم کاسته شود و در صورت رخداد چنین موضوعی امیدواریم مدیران وزارت صمت آرامش بازار فولاد را به پای تصمیمات مدبرانه خود نگذارند.در پایان نیز باید گفت اگر در شناسایی ریشه مشکلات خطا داشته باشیم هر تصمیمی میتواند اشتباه و مخرب باشد.