در گفتوگو با کوروش احمدی، کارشناس ارشد سیاست خارجی مطرح شد
پنج پیام ناگفته از دور اول مذاکرات وین در دولت رئيسی
- افزودن به علاقهمندیها
- اشتراکگذاری
- 3 پسندیدن
بورسان- شکوفه حبیبزاده : دور هفتم مذاکرات وین دیروز موقتا متوقف شد. هرچند مقرر شد تا در سه روز کاری آینده، این مذاکرات مجددا از سر گرفته شود، اما سیگنالهای منفی بازارها به اخبار دلسردکننده و بعضا تند از این مذاکرات، این نگرانی را ایجاد کرده است که آیا طرفین برنامهای برای احیای برجام دارند؟ شاید بتوان از آنچه در حدفاصل مذاکرات وین بدست آمده، پنج نشانه را رمزگشایی کرد تا به تحلیلی درست درباره علت ناموفق بودن این مذاکرات دست یافت. کوروش احمدی، کارشناس ارشد سیاست خارجی در گفتوگو با «بورسان» از علت دریافت سیگنال منفی از این مذاکرات و همچنین سناریوهای پیش روی مذاکرات وین میگوید. او همچنین به متون ارائه شده ازسوی ایران و قرائت متن آمریکا در این مذاکرات نگاهی دارد و ادعای «باجدهی آمریکا به ایران در آستانه مذاکرات» را نیز بررسی میکند.
دور هفتم مذاکرات وین پس از گذشت سه روز با نارضایتی طرفین، موقتا متوقف شد تا در سه روز آینده کاری مجددا ادامه آن برگزار شود. اینکه این مذاکرات که نخستین مذاکرات تیم دیپلماسی در دولت آقای رئیسی محسوب میشود، با اخباری منفی متوقف شد را چگونه میتوان تحلیل کرد؟
نفس اینکه در این دور از مذاکرات، گشایش و پیشرفت نمایانی حاصل نشده، غیرطبیعی نیست. این انتظار از ابتدا وجود داشت که در این دور، طرفین عمدتا متمرکز بر شناخت یکدیگر و دیدگاههای یکدیگر و موانع و مشکلات بر سر راه نیل به توافق باشند. علاوه بر آنکه معمول است که در مذاکرات دیپلماتیک، مذاکرهکنندگان در بدو امر مواضع حداکثری خود را مطرح کنند تا بتوانند در جریان مذاکرات، این مواضع حداکثری خود را به حد میانهای برسانند. از این منظر، شاید عادی باشد و نتوان تا قبل از ادوار بعدی، در مورد مواضع نهایی و نتیجه این مذاکرات، قضاوتی کرد. بنابراین بر مبنای آنچه انجام شد، هنوز نمیتوان استراتژی و تاکتیکهای مذاکرهکنندگان را به راحتی شناسایی کرد.
باید دید که در آینده تیم ایران چگونه برخورد خواهد کرد. با موضع دست بالا وارد شدن و مواضع حداکثری را بهصورت تاکتیکی در پیش گرفتن، تاکتیک آشنایی است و همه طرفهای مذاکره با آن آشنا هستند و کم و بیش همینطور عمل می کنند، اما اینکه ایران دو متن به طرفهای مذاکره ارائه داده است، شاید کمی کار را مشکل کرده باشد.
از متن کتبی کوتاه آمدن مشکلتر است تا از مواضع مذاکراتی که بهصورت تبلیغاتی و در افکار عمومی در داخل کشورها یا در پشت درهای بسته بهصورت شفاهی مطرح میشود. اینکه یک کشور خود را در قالب متنی مکتوب متعهد کند، در کوتاه مدت ممکن است کوتاه آمدن از آن قدری مشکلآفرین باشد.
طرفهای غربی ادعا کردهاند پیشنهاداتی که ایران مطرح کرده، موضوعاتی ناسازگار با برجام است و از برجام ۹۴ فراتر رفته است. اگر این ادعا درست باشد، این سوال دوباره مطرح می شود که راهبرد ایران در مذاکرات چیست؟ اساسا این سوال وجود دارد که تیم مذاکرهکننده باید به آن پاسخ دهد که چه ضرورتی به ارائه دو متن کتبی وجود داشته است؟ متونی که در گذشته وجود داشته، متونی بوده است که ماحصل شش دوره مذاکرات بوده است. این متون که حکم پیشنویس توافق نهایی را دارند، هنوز نهایی نیستند. در آنها هم نکاتی که در مورد آنها به صورت موقت توافق شده، مندرج هستند و هم موارد مورد اختلاف که همه قابل مذاکره مجدد هستند.
آیا می توانست موارد مورد توافق در پیشنویسهای قبلی را مورد مذاکره مجدد قرار دهد؟
اصولا در مذاکرات برای رسیدن به یک متن، معمولا بنا بر این است که مادام که توافق روی همه موضوعات حاصل نشده، هیچ توافقی موردی نهایی نیست. این به این معنی است هر توافق موقتی هم می تواند مجددا در کنار سایر موضوعات مورد اختلاف، مورد گفتوگو قرار گیرد. زیرا ممکن است توافقات بعدی توافقات موقت قبلی را تحت تاثیر قرار دهد. این قاعده ای است که در این مذاکرات نیز همه طرفها بر آن تاکید داشته اند. بنابراین تیم جدید ایران می توانست بهطور طبیعی و در صورت لزوم به هر یک از توافقات موردی قبلی نیز بازگردد و خواستار مذاکره مجدد روی آنها شود. اما اینکه در دور هفتم یک روند مذاکراتی یکی از طرفهای پیشنهادهای مکتوب جدیدی ارائه کند، نه معمول است و نه لازم. حتی مضر است چرا که واکنش هایی ایجاد می کند که می توان از آن اجتناب کرد.
بنابراین به نظر میرسد طرف ایرانی باید روشن کند که چه ضرورتی وجود داشته که دو متن مجزا ارائه دهد و بر متونی که از قبل وجود داشته متمرکز نشود. البته باز هم تأکید میکنم این سوال با این فرض است که طرف ایرانی همیشه این فرصت را داشته که در مورد مواردی که در گذشته مورد توافق قرار گرفته بوده، دوباره مذاکره کند. میتوان حدس زد در متون جدید، تحریمهایی که ایران میخواهد برداشته شود، فهرست شده است و احتمالا در مورد فعالیتهای هستهای نیز اعلام شده که ایران به چه فعالیتهایی ادامه خواهد داد و چه فعالیت هایی می توانند مورد مذاکره قرار گیرند.
در بین گزارشهایی که از این جلسات به بیرون درز کرده، گفته شد که طرف اروپایی، متنی را از سوی آمریکا در جلسات قرائت کرده که با واکنش منفی ایران روبرو شده است. این اقدام مذاکرهکنندگان اروپایی در نشست مشترک، از منظر دیپلماتیک تا چه اندازه قابل پذیرش است؟
اینکه جزئیات دقیق این اتفاق چه بوده، روشن نیست. باید دید اعتراض طرف ایرانی به محتوای متن آمریکا بوده یا نفس اینکه متن آمریکا را یکی از حاضرین قرائت کرده، مورد اعتراض بوده است. شاید اعتراض طرف ایرانی به نفس قرائت متن آمریکا که خود از برجام خارج شده، بوده است. یک واقعیت مسلم است و آن اینکه آمریکا طرف مذاکره ایران در وین است. این آمریکا است که تحریمهایی را علیه ایران اعمال کرده است. سه کشور اروپایی و چین و روسیه که در نشست حضور دارند، هیچ یک در مقطع زمانی کنونی هیچ تحریم اقتصای بخصوصی علیه ایران اعمال نکردهاند. اینکه ایران با کشورهای دیگر مذاکره کند تا آمریکا تحریمهای ایران را لغو کند، در نگاه اول غیرعادی است. البته قابل درک است که ایران نخواهد با آمریکا مذاکره مستقیم کند، زیرا آمریکا از برجام خارج شده است. اما باید در نظر داشت که به هر حال طرف مذاکره ما در وین، آمریکا است و اطلاع مستقیم و بدون واسطه از مواضع آمریکا علیالاصول کار مفیدی است، اما اینکه به لحاظ رویهای آیا آن متن میتوانسته در آن نشست، قرائت شود یا خیر، بستگی به توافقاتی دارد که ایران با کشورهای حاضر در مذاکره داشته است.
باتوجه به اینکه هم ایران و هم آمریکا، مواضع حداکثری خود را در این مذاکرات مطرح کردهاند، پیشبینی شما از روند مذاکرات آتی چیست؟
دو سناریوی محتمل وجود دارد. نخست انکه مواضع طرفین در این دور اخیر، مواضع مذاکراتی و حداکثری بوده و طرفین در مذاکرات بعدی آماده خواهند بود که بهصورت جدی وارد مذاکره شده و برای نیل به حد وسطی بکوشند. جای خوشبینی در این زمینه وجود دارد و دلیل آن نیز می تواند توافق طرفین برای از سرگیری مذاکرات با فاصله سه روز کاری، باشد.
سناریوی دیگر آن است که هر دو طرف (ایران و آمریکا) بر مواضع حداکثری خود پافشاری کنند. مواضع حداکثری ایران شاید به این دلیل باشد که با مواضع حداکثری آمریکا تاخت زده شود. از طرفی میدانیم که در ایران، یکسری موانع از جمله قانون «اقدام راهبردی برای لغو تحریمها» و سایر موانع وجود دارد و در سوی دیگر، نیز سیاست داخلی آمریکا مانع قابل توجهی است، چرا که اکنون بسیاری از جمهوریخواهان و برخی از دمکرات ها حتی حاضر به پذیرش بازگشت آمریکا به برجام نیستند، چه رسد به اینکه آمریکا امتیاز جدیدی به ایران بدهد. بنابراین باتوجه به نقش سیاستهای داخلی دو کشور، این خطر وجود دارد که طرفین روی مواضع حداکثری خود پافشاری کرده یا اختلاف بر سر اینکه کدام طرف بیشتر عقبنشینی کند و گامهای اولیه را کدام طرف بردارد، مذاکرات به بنبست کامل کشانده شود.
امروز خبری منتشر شد مبنی بر آنکه آمریکا معافیت خرید برق ایران از سوی عراق را در آستانه مذکرات صادر کرده و از آن بهعنوان باجدهی آمریکا یاد شده است. باتوجه به اینکه چنین معافیتهایی پیشتر در مورد صادرات برق و گاز ایران به عراق و همینطور چابهار وجود داشت، چقدر این نگاه امتیازدهی آمریکا به ایران، منطقی است؟
پیشتر ایران از چنین معافیتهایی برخوردار بوده است. این معافیتها صرفا به اصرار عراق و هند صورت گرفته و نمیتوان آن را در رابطه با اعطای امتیازی توسط آمریکا به ایران آن هم در آستانه مذاکرات تلقی کرد. پیشتر با برخی معافیتهای دیگری مانند معافیت نذورات به آستان قدس رضوی نیز روبرو بوده ایم، درحالیکه از ابتدا معافیتهای مذهبی در اوفک و وزارت خزانهداری آمریکا، وجود داشته است. بنابراین چنین اظهارنظرهایی را باید حاصل حدس و گمان تلقی کرد که نمیتوانند تأثیر معناداری روی روندی که اکنون در مذاکرات وین در پیش گرفته شده است، داشته باشند.