در انتظار فروردین دلنشین پالایشیها؟
- افزودن به علاقهمندیها
- اشتراکگذاری
- پسندیدن
بورسان: کرک اسپرد فروردین ۱۴۰۱ شرکتهای پالایشی در سطوح جذابی قرارداشت. میزان کرک حدود دو برابر کرک اسپرد پاییز بوده و این موضوع میتواند سودآوری قابل توجهی را برای این صنعت رقم بزند. محاسبات اولیه نشان میدهد که سود فروردین پالایشگاهها میتواند همسان فصل بهار یا تابستان سال گذشته این صنعت باشد. باید منتظر ماند که آیا کرک اسپرد شرکتهای پالایشی در سطوح بالای خود باقی میمانند یا خیر؟ در این میان این موضوع نیز مطرح میشود که آیا وزارت نفت بر عهد خود در قیمتگذاری بر اساس آخرین ابلاغیه قیمتگذاری نفت و محصولات نفتی باقی میماند؟
نمیتوان اظهارنظر دقیقی داشت اما بعید به نظر میرسد که تغییری در فرمول در کوتاهمدت رخ دهد و همین موضوع با توجه به چشمانداز سودآوری این صنعت و همچنین مجامع پیش رو سهام پالایشی را جذاب نگه میدارد. در این میان موضوع طرح کیفیسازی محصولات که تقریبا از سال ۹۳ به صورت جدی مطرح شد نیز مورد توجه است.
در طرحهای کیفیسازی انتظار برای کاهش مقدار نفت کوره این شرکت تا کمتر از ده درصد وجود دارد. در شرایط کنونی تا بیش از ۲۰ درصد ازمحصولات پالایشی را نفتکوره تشکیل میدهد. نفت کوره از محصولات با کرک منفی در سبد محصولات شرکتهای پالایشی محسوب میشود. کاهش تولید نفت کوره در جهت منافع اقتصادی سهامداران و همچنین کشور است.
آیا باید طرحهای جدید پالایشی اجرا کرد؟
در عین حال در شرایط کنونی این سوال برای کارشناسان مطرح شده است که آیا باید طرحهای جدید پالایشی در نظر گرفته شوند؟ در این خصوص باید گفت در سالهای گذشته هر زمان دولتها در داخل کشور به دنبال راهاندازی پالایشگاه بودند با اعتراض مواجه میشدند که به دلیل اینکه به پایان دوران نفت در جهان نزدیک میشویم بهتر است به جای راهاندازی طرحهای پالایشی به فکر افزایش تولید نفت و فروش بیشتر نفت باشیم. استدلال دولتها در افزایش ظرفیت پالایش نفت معمولا این است که باید از خامفروشی جلوگیری شود.
به نظرات هر دو طرف نقدهایی وارد است. برای مثال تقریبا تحلیلگری حتی در اقتصاد جهانی سطوح ۱۰۰ دلاری قیمت هر بشکه نفت یا سطح ۱۵۰ دلاری هر بشکه گازوییل را پیشبینی نمیکرد. بر این اساس بسیاری از مواردی که ما به عنوان تحلیل به آن تکیه میکنیم میتواند کاملا اشتباه باشد. در نتیجه اگر در شرایط کنونی ایران پالایشگاههای بیشتری داشت طبیعتا میتوانست نفت بیشتری را در پالایشگاهها مصرف کرده و از شرایط کنونی استفاده کند. اما به واسطه چنین فرضیهای نیز نمیتوان چندین میلیارد دلار را صرف بهرهبرداری از یک طرح پالایشی جدید کرد تا در چند سال آینده نیز خامفروشی کمتری در ایران رخ دهد.
به صورت کلی باید گفت سیاست «جلوگیری از خامفروشی» ما را به سمت سیاستگذاری نادرست هدایت میکند. اگر هدفگذاری را جلوگیری از خامفروشی قراردهیم در نهایت احتمالا طرحها و تصمیمات اجرایی میشوند که به زیان اقتصاد کشور خواهند بود. به نظر میرسد تنها هدفگذاری درست این است که سود اقتصادی طرحها است. به این ترتیب اگر طرحی با میزان سرمایهگذاری اولیه و پس از مدت زمان بهرهبرداری توجیه اقتصادی داشته باشد میتواند در ریل سیاستگذاری قرار گیرد. سنجش سود اقتصادی نیز نباید به دولت سپرده شود چون همیشه چنین اتفاقی سرشار از رانت و پر از تصمیمات اشتباه بوده است.