اصلاح قیمتها در وضعیت تورمی چگونه ممکن است؟
- افزودن به علاقهمندیها
- اشتراکگذاری
- 2 پسندیدن
ایران در سال ۱۴۰۰ بهطور جدی با چالش در تولید همزمان انرژی برای مصارف خانگی و صنایع مواجه بوده است؛ اما چرا کشور در چنین شرایطی قرار گرفته و برای تولید پایدار انرژی با مشکل جدی مواجه شده؟ آیا چنین وضعیتی قابل پیشبینی نبوده؟ عدم سیاستگذاریهای مدون بلندمدت در حوزه انرژی و وجود قیمتگذاریهای دستوری چه نقشی در این زمینه ایفا کردهاند؟ آیا ادامه این روند امکانپذیر است؟!
بورسان-مونا برزگری: میتوان گفت مهمترین بخش اقتصاد ایران و به واقع مزیت نسبی اقتصاد ما، انرژی است. ایران به دلیل دارا بودن انواع منابع طبیعی و همچنین بهرهمندی از آب و هوای چهارفصل بهطور بالقوه سبد متنوعی از منابع انرژیهای تجدیدناپذیر و تجدیدپذیر را در اختیار دارد. اما به دلیل عدم توجه به روندهای تاریخی انرژی در جهان و همچنین عدم برنامهریزیهای مناسب بلندمدت در حوزه انرژی، ایران طی چند دهه از بزرگترین صادرکننده انرژی به بزرگترین مصرفکننده انرژی جهان (به صورت سرانه) تبدیل شده است.
یارانههای انرژی میتواند استمرار یابد؟
میزان یارانه انرژیهای فسیلی در ایران در مقایسه با سایر کشورهای دنیا بسیار بالا است؛ از طرف دیگر ارزش افزوده مصرف سرانه انرژی در ایران بسیار پایین است. بنابر آمار بهوضوح شاهد ناکاراییهای گسترده در مصرف انرژی (به ویژه برق و گاز) در ایران هستیم و با قیمتگذاریهای دستوری عملا قیمتهای نسبی در بسیاری از موارد از میزان واقعی خود تفاوت چشمگیری دارند. همین امر سبب میشود اقتصاد کشور از مزیتهای نسبی خود دور شود و علاوه بر مصرف بیرویه و نابهینه، در مسیرهای تولید ناکارا نیز قرار بگیرد. بهطور مثال آیا اگر قیمتهای برق به سمت میزان صحیح خود اصلاح شوند صنایع فولادی و آلومینیومی همچنان سودآور خواهند بود؟ قطعا خیر. کاملا مشهود است که در چنین شرایطی یارانه از صنعت برق به صنایع دیگر منتقل شده و ضمن علامتدهی اشتباه در اقتصاد کشور و تولیدات ناکارا، نابودی صنعت برق و تبعاتی چون ناپایداری در تولید انرژی و به تبع ناپایداری در تولید صنایع را در پی دارد. سوال این است که در چنین شرایطی یارانههای انرژی میتواند استمرار یابد؟! قطعا خیر.
صنعت برق نتیجه ندیدن علامتدهی قیمتها
در حال حاضر برق در ایران به شیوههای برقآبی (که با خشکسالی دچار نوسان میشود)، گازی، سیکل ترکیبی و یک درصد از تولید کل انرژی برق هم به صورت اتمی تولید میشود. در عمل حدود ۷۵ درصد تولید برق ایران بهصورت گازی است. ضمنا باید توجه شود که گاز هم برای صنعت برق درحال حاضر رایگان است و خود این موضوع یک چالش مهم در تولید پایدار انرژی است و امنیت تولید برق را به خطر میاندازد. بهطوریکه در فصول گرم سال مشکل تامین برق و در فصول سرد مشکل کمبود گاز (و حتی برق) داریم. به عبارت دیگر با وجود منابع بالقوه انرژی، سبد کامل و جامعی از انرژی نداریم.
بدیهی است این قیمتهای نسبی واقعی هستند که میتوانند علامتدهی صحیح در اقتصاد انجام دهند و مصرف، سرمایهگذاری و تولید را در جهت منافع اقتصادی پایدار هدایت کنند. اما چون در ایران برنامه بلندمدت در حوزه انرژی نداشتهایم و همیشه نگاه سیاستگذار کوتاهمدت و دستوری بوده، قیمتهای نسبی نتوانستهاند هدایت منابع صحیحی در این حوزه انجام دهند.
قیمت صحیح چه باید باشد؟
در فرآیند ارزشگذاری شرکتها برای آینده باید به این نکته توجه شود که در حال حاضر قیمت انرژی برای صنایع ما بسیار ارزان است و همین باعث شده صنعت برق بسیار ضعیف شود و با این حساب آیا ممکن است صنعت برق رو به نابودی باشد اما صنایع دیگر همچنان از یارانه برق بهرهمند بمانند؟
البته سادهانگارانه است که فکر کنیم منظور از اصلاح قیمتها، برابری قیمتهای انرژی داخلی با قیمتها جهانی است. بدیهی است قیمت هر کالا یا خدمتی در هر کشور باید با توجه به شرایط آن کشور و در نظر گرفتن مزیتهای نسبی و هزینههای فرصت در آن کشور تعیین میشود. مزیتهای نسبی مبنای تجارت بینالملل هستند و عدم توجه به این مساله خود آثار بسیار مخربی دارد؛ چرا که مثلا اگر همه قیمتها در ایران برابر کشور توسعهیافتهای مثل آلمان باشد آیا دلیلی برای سرمایهگذاری در ایران وجود دارد؟! وقتی سایر شرایط قابل مقایسه نیست پس قیمتها هم کاملا قابل مقایسه نخواهند بود؛ سرمایهگذار در ایران به دلایل مرتبط با عدمثبات سیاسی و اقتصاد، صرفه ریسک بالایی میطلبد پس اگر تمام قیمتها جهانی باشند عملا انگیزه سرمایهگذاری در ایران نه تنها برای سرمایهگذار خارجی بلکه برای خود ایرانیان مقیم کشور هم توجیهپذیر نخواهد بود.
تجربه اصلاح یارانهها در ایران
تجربه دهه ۸۰ در جهت اصلاح یارانهها میتوانست بسیار مفید باشد؛ ایده خوبی بود اما در عمل برخی اصول در این زمینه مغفول ماند. اول اینکه در شرایط تورمی نباید قیمت ثابتی برای انرژی در نظر گرفت؛ در چنین شرایطی باید قیمتها شناور شوند تا در یک افق زمانی از پیش تعیین شده به سمت میزان واقعی خود که حداقل برابر هزینه فرصت انرژی در کشور باشد همگرا شوند. علاوه بر این منابع حاصله از اصلاح قیمتها باید طبق قانون بین دولت و مردم تقسیم میشد و همین مساله اگر به درستی صورت میگرفت تا حد قابل توجهی میتوانست موانع اجتماعی و سیاسی در مقابل اصلاح یارانهها را کم کند درحالیکه در عمل از این موضوع قانونی تخطی شد.
راهحل چیست؟
آنچه مهم است توجه به لزوم توقف قیمتگذاریهای دستوری و ایجاد مکانیسم تعدیل تدریجی و شناور قیمتهای انرژی به سمت قیمتهای نسبی واقعی است. بدیهی است در بلندمدت قیمتها باید بهگونهای باشد که حداقل هزینههای فرصت سرمایهگذاری** در صنعت برق را پوشش دهد. در این راستا باید برنامهریزی مدون بلندمدت با ضمانت اجرایی دقیق صورت بگیرد و قیمتها در یک روند بلندمدت اصلاح شوند. ضمنا با استفاده از تجربه دهه ۸۰ و با اختصاص منابع حاصله از اصلاح قیمتها و به علاوه اختصاص بخشی از منابع نفتی حاصله از رفع تحریمهای احتمالی، در حوزه انرژی (برای حفظ و حتی افزایش امکان برداشت منابع تجدیدناپذیر و به علاوه در زیرساختهای بهرهبرداری از منابع تجدیدپذیر (خورشیدی، بادی، اتمی و...))، از ظرفیت احیای برجام برای ورود تکنولوژی در جهت افزایش بهرهوری انرژی استفاده شود. بدیهی است اصلاح قیمتها به سمت قیمتهای نسبی صحیح، تولید و مصرف انرژی را به سمت میزان بهینه هدایت خواهد کرد.
**این هزینهها شامل سود سپرده بانکی، هزینههای عمومی و اداری، هزینههای تعمیر و نگهداری (استهلاک)، مالیات و... است.